تفاوت
فكر ميكنم آنهايي كه سابقه دوستي يا آشنايي با كفار را دارند اين تفاوت را بيشتر لمس ميكنند. در سرزمينهاي كفار صحنه هايي را مي بينيد كه در ايران اسلامي (و حتي غير اسلامي) به ندرت وجود دارد. مثلاً پسري را مي بينيد، زيبا و خوش اندام، با بدني خوش تراش كه شما را به ياد مجسمه هاي خدايان يونان مي اندازد ولي در بهت و ناباوري مي بينيد كه دست در دست دختري دارد زشت و چاق و كوتاه! يا دختري را مي بينيد كه به خاطر زيبايي خيره كننده صورتش يا جذابيت عجيب اندامش، تهمت چشمچراني را به جان ميخريد اما، شوهرش آنچنان زشت و سياه است كه ما ايرانيان جنازه دخترانمان را نيز بر دوشش نميگذاريم!!! ممكن است در صف مترو با كسي گپي بزنيد و صحبتي كنيد و بعد متوجه شويد كه طرف! پروفسور است. ممكن است صبح كه در پارك ميدويد ناگهان قهرمان المپيك را ببينيند كه دوان دوان و عرق ريزان از كنارتان ميگذرد و بسيار بسيار صحنه هاي عجيب تر و غريب تر
اما، در ايران عزيز!!! فقط كافي است دختري اندكي سينه هايش بزرگ باشد تا خود را خوش هيكل ترين و سكسي ترين بداند. كافي است پسري قدري چاق و توپر! باشد تا با تجسم پيچيدگيهاي عضلاتش، خود را خوش هيكل ترين پسر محل بداند. كافي است يكي از همكارانتان مدرك تحصيلي بالاتري داشته باشد تا خود را بهتر و فهيم تر و حق به جانب تر بداند. كافي است خانه اي در محله بالاتري باشد، يا ماشيني گران تر يا لباسي بهتر باشد، تا موجبات تفاخر صاحبش را فراهم كند. اين ويژگي ايرانيان آنچنان وقيح و فجيع است كه از خود برتر بيني به دگر كم بيني! تبديل شده است