بي خود

Wednesday, April 12, 2006

نبوت - قسمت سوم

به اعتقاد من يكي از بزرگترين و مهمترين علتهاي انحراف يك مذهب، يك ايدئولوژي يا يك انقلاب، وجود قهرمان است. چرا كه هر قهرماني با هر (و در هر) شرايطي كه باشد، دير يا زود داراي رقيب خواهد شد، رقيب براي به دست گرفتن ابتكار عمل يا دست كم سهيم شدن در قدرت، و اين سرآغاز دشمني است
اما محمد فكر همه چيز را كرده بود، قهرمان دين جديد، محمد نبود، قهرمان محمد از جنسي نبود كه بتوان با او رقابت كرد، قهرمان محمد عظمت خيره كننده اي داشت، با وجوديكه نه ديده ميشد و نه شنيده، همه چيز و همه كس را در اختيار داشت. قهرمان محمد، خدا بود
تنها يك خدا ميتوانست رقيب خداي محمد شود. اما محمد فكر اينجا را نيز كرده بود، خداي او رقيب ساير خدايان نشد، خداي محمد خداي جديدي نبود، او يك خداي قديمي بود با يك راز جديد! كه محمد اين راز را فاش كرد، او همان خدايي بود كه بشر در تمام طول تاريخ ميپرستيده، او همان خداي مسيح و ابراهيم بود كه به نام اسلام و به وسيله بنده برگزيده اي به نام محمد خود را به قوم عرب نمايانده بود. به اين ترتيب در سراسر قبايل عرب هيچ كس نميتوانست خود را رقيبي براي محمد و خدايش و حتي پيروانش بداند
محمد عادتهاي عرب را خوب ميشناخت و براي هر مشكل و پرسشي، پاسخي مناسب ميساخت و به موقع به ياري خدا ميشتافت! با وجوديكه اسلام تازه شكل گرفته بود اما بنيان فكري محكمي داشت، اسلام روز به روز كامل تر ميشد
قدرت نفوذ عقايد اسلام بيشتر از حد تصور محمد بود، و اين موضوع نه تنها خوشحال كننده نبود بلكه نگرانيهاي زيادي نيز در پي داشت. نگراني تحريف، تغيير و نابودي عقايدي كه محمد براي ساختنشان وقت و انرژي زيادي صرف كرده بود. هرچه گسترش اسلام آرام تر شكل ميگرفت، محمد وقت بيشتري براي كنترل شرايط داشت. يك حركت نسنجيده و اشتباه ميتوانست دين نوپاي محمد را در برابر قدرتهاي خشمگين و وحشي قبايل عرب نابود كند. از طرفي كندي حركت اسلام نيز باعث انسجام قبايل سراسر عرب و نابودي محمد و دينش ميشد
پس محمد بايد به دنبال راهي ميگشت كه هم بتواند جلوي تهاجم دشمنان خدا! را بگيرد و هم عقايد دين اسلام را ( بدون خارج شدن از كنترل) گسترش دهد. اگر محمد ميتوانست قبايل كوچكتر و ضعيف تر را زودتر تحت نفوذ خود درآورد، موفقيت بزرگي محسوب ميشد و براي رسيدن به اين هدف نيز راهي پيدا نكرد جز حمله پيشگيرانه (پيشدستانه!!؟) به قبايل ضعيفتر براي دعوت به يكتاپرستي!، هدف محمد رستگاري قوم عرب بود، براي او كشتن عرب براي رستگاري عرب، توجيه بسيار محكمي داشت، جنگ شروع شد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home