بي خود

Monday, October 23, 2006

خوبي و بدي

مذهب مجموعه اي است از باورها كه باوركردنشان در حيطه قدرت حواس پنجگانه آدمي نميگنجد. من فقط كساني را كه به خدا و پيغمبر (هر خدايي و هر پيغمبري) اعتقاد دارند، مذهبي نميدانم. هر كسي با هر باوري خارج از آنچه آدمي توانايي باورش را دارد مذهبي است، ذات مذهب، خشونت به دنبال دارد. همه ما در ذهنمان ملاكهايي براي خوبي و بدي داريم كه هر رويداد زندگيمان را با آن ميسنجيم. همين خوبيها و بديها هستند كه به باورپذير بودن هر چيزي (هرچقدر هم غيرمعمول) كمك ميكنند و خشونت دقيقاً از همينجا زاده ميشود. مثلاً براي من و شما، تن فروشي! يك بدي آشكار است، پس عجيب نيست كه در مواجهه با يك تن فروش، او را فاحشه و هرزه و جنده و هرجايي بناميم و حتي از بديهي ترين خواسته هاي انساني نيز محرومش بدانيم، و اين عين خشونت است. بدي تن فروشي چيست؟ كسي ميفروشد و كسي ميخرد، مانند ميليونها خريد و فروش ديگر، اين ملاك من و شماست كه تن فروشي را نميپسندد، اگر تن فروشي را بد ميدانيم، ميتوانيم تن فروشي نكنيم يا با تن فروشان مراوده اي نداشته باشيم، اما صادر كردن حكم كلي يعني خشونت. ممكن است ما انسانهايي متواضع و فروتن باشيم، اما قالبي كه براي سنجش خوبي و بدي در دست داريم، آنچنان سخت و خشن و زمخت است كه تمام آن تواضع و فروتني را به لجاجت و درشتي تبديل ميكند. براي من تنها ملاك براي سنجش خوبي و بدي، آزار نرساندن به ديگران است. مهربانترين و باشعورترين مذهبيها، در نهايت مهرباني و سخاوت و روشنفكري، سخت دل و خشكند. احتمالاً در ميان اقوام و آشنايان دور يا نزديكتان ميشناسيد انسان وارسته و خوش قلب و بزرگوار و مؤمن و معتقدي را كه در مورد شعور و بزرگيش حتي لحظه اي شك نميكنيد. براي آنكه به ذات ملكوتيش پي ببريد، يكي از خوبيهاي ذهنش را به سخره بگيريد، يا از يكي از بديها تمجديد كنيد و عكس العملش را ببينيد. مثلاً وقتي پرسيد فطريه ات را كنار گذاشته اي؟ در جوابش بگوييد ريدم به فطريه و عيد فطر و هر كي فطريه داد و هر كي گرفت!!!، خشونت فقط اين نيست كه از شدت عصبانيت كله تان را به ديوار بكوبد، همان نگاه عاقل اندر سفيهش و همينكه هرگز و هرگز شما را حتي در حد يك موجود زنده هم به حساب نخواهد آورد، عين خشونت است. هركاري كه ميكنيم در مجموعه اي از ملاكهاي ديگران، قضاوت ميشود، خوبي و بدي ظرفهاي تعريف شده اي هستند كه هر چه را در آن بريزيم خوب يا بد ميبينيم، اما ماهيت خوبي و بدي آنچيزي نيست كه از پشت ظرفهاي باور و مذهب و عرف و عادت ديده ميشوند. هرآنچه ميكنيد اگر ميپنداريد كه خوب است، پس حتماً خوب است! من تا جاييكه براي كسي مزاحمتي ايجاد نكنم نه تنها خود را مجاز به انجام هر كار و هر كاري ميدانم كه آن را خوب نيز ميدانم، چرا كه دوست داشته ام كه انجامش دهم، همين