بي خود

Monday, April 03, 2006

سانسور اسلامي

صدا و سيما براي تعطيلات نوروزي امسال فيلمهاي خوبي آماده پخش كرده بود كه اميدوارم هيچكدام را نديده باشيد! دوبله فيلمها كه شرم آور بود، افسوس از آن همه استعداد و ذوق و هنر و حوصله كه در دوبله هاي سالهاي دور وجود داشت. انگار تمام فيلمها را يك گروه سه چهار نفري دوبله ميكنند و صداها آنقدر بي روح و كسل كننده اند كه اگر چهره هنرپيشه را نبينيد نميتوانيد تشخيص دهيد خوشحال است يا ناراحت، غمگين يا عصبي
سانسور هم كه به مضحك ترين حد ممكن رسيده و مسئولين زحمت كش صدا و سيما حتي در صحنه هاي اكشن هم چهره زنان را قابل پخش نميدانند بطوريكه فيلم خانم و آقاي اسميت تبديل شد به فيلم آقاي اسميت! و حتي در سريالهاي ايراني نيز تمام صحنه هايي كه زن (اين موجود شرم آور و غير قابل پخش!) وجود داشت آنچنان صحنه ها محو و خارج از كادر و كم رنگ ميشد كه گويي به ناگاه كانال تلويزيون عوض شده است
سانسورچيان بسيجي و جان بر كف صدا و سيما حتي به شاهكار (البته يكي از شاهكارهاي) چارلي چاپلين، جويندگان طلا نيز اجازه اشاعه فحشا ندادند و از ترس اينكه مبادا مردان ايراني مسلمان و غيور از ديدن چهره يك زن در فيلم هفتاد سال پيش چارلي چاپلين، كه در سرماي زمستان بيست كيلو پالتو و كلاه هم پوشيده، دچار تزلزل اخلاقي نشوند و ناگهان افسار گسيخته با جميع اناث فاميل، از محارم و غير محارم، زناي به عنف نفرمايند، همه صحنه هاي محرك و مبتذل را قيچي كردند
يكي از تاثيرگذارترين صحنه هاي فيلم جويندگان طلا صحنه اي است كه چارلي فقير پس از آنكه ساعتها انتظار دختري را ميكشد كه از روي تفريح و خنده با اين مرد بدبخت قرار شام شب عيد گذاشته، نااميد ميز شام حقيرانه و تزئين شده اش را ترك ميكند و تنها و سرد از خانه خارج ميشود، و از پنجره بخارگرفته كافه شهر دختر را ميبيند كه همراه با جمعيتي بسيار درون كافه به شادي و لحظه شماري پايان سال مشغولند ولي درست لحظه اي كه چارلي به پشت پنجره كافه نزديك ميشود ... ززززرت !!! و ديگر هيچ. چند سال پيش، زماني كه جناب خامنه اي، امام سيزدهم شيعيان جهان فرموده بودند اي كاش ما هم هنرمنداني همچون آقاي چارلي چاپلين داشتيم، شعر زيباي هادي خرسندي خيلي به دلم نشست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home