بي خود

Monday, April 24, 2006

نبوت - قسمت پنجم

پيروزي پس از پيروزي! مسلمانان با انگيزه اي باورنكردني ميجنگيدند، دين ابداعي محمد برخلاف تصور بزرگان قبايل عربستان زودگذر و مقطعي نبود. مردان گرسنه و هيچ نداري كه در ظلم جاهلي ثروتمندان عرب ميسوختند، چيزي براي از دست دادن نداشتند، مرداني كه خشم و هيجان ارباب شكم چران و زنباره موجب مرگشان ميشد و سرخوشي و سرمستي او موجب ادامه حيات، ديگر از چه ميترسيدند؟ مردان بدبختي كه حتي زنان و فرزندانشان اسباب شادي بيشتر و هيجان لبريزتر ارباب ميشدند، ديگر ميتوانستند نگران چه چيزي باشند؟ در چنين شرايطي بود كه هوش و ذكاوت محمد توانست اين مردان را اينچنين مسخ عقايد دين خداي جديد كند و به آنها چنان اعتماد و عزت نفسي ببخشدد كه خود را سرور و سالار جهان بپندارند! كه اين مهمترين گام در رسيدن به آرزوي ديرينه محمد، رستگاري اعراب بود، اما مشكل بزرگ ديگري نيز وجود داشت، زنان
زنان در زمان جاهليت هيچ ارج و اعتباري نداشتند، بدون مالكيت يك مرد حتي معناي وجودي نيز نمي يافتند. زناني كه زنده به گور نميشدند و زنده ميماندند، اگر زيبا بودند كه سرنوشتشان مشخص بود، نصيب شهوت بزرگان، و تا زماني كه شادابي خود را از دست نميدادند شب و روز مجبور به تحمل بوي عرق چربي شكمهاي فربه نرينه هاي عرب، و با دور شدن از سالهاي جواني، مشغول و مسئول بزرگ كردن كودكان. زنان بي بهره از زيبايي نيز موستوجب بردگي و مرگ. محمد وعده برابري انسانها را داده بود، از رستگاري پرستنندگان خدا گفته بود و شعار ظلم ستيزي، اما زنان دست و پاگير! بودند، توانايي جنگيدن نداشتند، نيازمند آرامش بودند و آسايش، كاري با گسترش امت اسلام نداشتند و از طرفي شايد به اندازه مردان زود باور و انتقامجو نبودند كه به سادگي همراه و همآهنگ محمد شوند. محمد چاره كار را در اين ديد كه در اين دوران حساس زنان را در انزوا نگه دارد (انزوايي كه همچنان ادامه دارد)، خداي محمد نيز دستگاه نزول آيه و وحي را به كار انداخت، آيه پس از آيه، در مدح خانه نشيي زنان و برتري مردان و نقصان عقل و شعور زنان. آرزوي محمد تغيير كرده بود، رستگاري مردان! عرب

0 Comments:

Post a Comment

<< Home