بي خود

Tuesday, March 28, 2006

واردات ايدئولوژي

انسانها در هر زمانه اي و در هر زمينه اي با توجه به نيازهاي دوره اي يا پايدارشان به ايجاد و رشد ايدئولوژيها مشغول بوده اند و همچنان نيز مشغولند (و اختلاف انسان و گوسفند در همين تفاوت ايدئولوژيهاست، براي همين است كه گوسفندها پيشرفت! نميكنند). ما براي هر كار و كردارمان چه آگاهانه و چه ناآگاهانه از يك ايدئولوژي پيروي ميكنيم، از ايدئولوژي اسلام و مسيح تا ايدئولوژي رفع آبريزش بيني
نقطه آغازين انتخاب يك ايدئولوژي (يا دست كاري يك ايدئولوژي منتخب) نيازي است كه احساس ميكنيم (فقط احساس ميكنيم) با پيروي از آن ايدئولوژي رفع ميشود. اما زماني يك ايدئولوژي ميتواند پاسخگوي يك نياز باشد كه اصلاً بر مبناي همان نياز يا دست كم نيازي يا نيازهايي مشابه ايجاد شده باشد. اينكه يك ايدئولوژي وارداتي بتواند افكار و به دنبال آن كردار ما را در قالب خود به گونه اي شكل دهد كه تأثيري مشابه همان تأثيري كه در محل تولد خود داشته، بر جاي گذارد، احتمال غريبي است. سيستم آموزش و پروش ايران يك ايدئولوژي وارداتي است كه از سيستمي مشابه در فرانسه گرته برداري شده است و ميبينيم (اگر نمي بينيد، مشكل شماست!) كه اين سيستم آموزشي نه تنها به اندازه زادگاهش مؤثر نبوده بلكه پس از گذشت ساليان به سيستم تبديل نخبه به نخاله مبدل گشته است (نخاله ها را نمي بينيد؟). و همچنين سيستمهاي مختلف اقتصادي و مهندسي و صنعتي كه يكي پس از ديگري و به مدد نياز زمان، وارد ميشوند و بازار داغي ميابند و تنها عايداتشان جيبهاي چاق است و گردنهاي فراخ
پس چطور باور كنم كه يك ايدئولوژي اجتماعي به نام اسلام ميتواند راهگشاي ملتي باشد كه خود اسلام را به وجود نياورده و فقط آن را بدون تعريف نياز به عاريت گرفته است (حتي از خدا) . همه اين اراجيف را بافتم كه بگويم، اي دوستان مؤمن و معتقدي كه اين خزعبلات را حتي لايق ثانيه اي انديشه نميدانيد (كار سختيست!) آيا اگر ساسانيان آن اختلاف طبقاتي وحشتناك و انزجار عمومي را به وجود نمي آوردند تا باعث شوند مردمان از گريز از اين اختلاف (كه خودش يك نياز است) به يك ايدئولوژي بيگانه (كه فقط كافي بود خودي نباشد) روي بياورند و اگر در آن زمان ايدئولوژي اسلام سهل الوصولترين ايدئولوژي خاورميانه نبود، واقعاً فكر ميكنيد امروز مسلمان بوديد؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home