تحقير نفس
مسيحيت نيز مانند ساير اديان انشعابهاي بسياري دارد كه برخي بسيار عجيب و جنجال برانگيزند. يكي از از فرقه هاي مسيحيت فرقه اپوس دئي است كه در كتاب راز داوينچي نيز به آن اشاره هايي شده است. هرچند اپوس دئي آيينهاي عجيب و ترسناكي دارد (مانند بستن پابند ميخدار به پا) اما مانند ساير اديان، ظاهري عوام پسند و مردم فريب دارد و مانند هر دين و آيين ديگري ادعاي رستگاري انسان و پايداري صلح و دوستي! اپوس دئي فلسفه وجودي خود را چنين تعريف ميكند :1
mission is to help people turn their work and daily activities into occasions for growing closer to God, for serving others, and for improving society.
-------------------------
ميبينيد كه هدف متعالي و انسان دوستانه ايست و اگر سري به سايتها و منابع و مراجع اين فرقه بزنيد و در مورد كج فهمي مردم نسبت به اپوس دئي و نسبتهاي ناروايي كه كافران و خداگريزان به معتقدين اين آيين نسبت داده اند، بخوانيد، شايد در اعماق ضميرتان گرايشي نسبت به اپوس دئي پيدا كنيد! به خصوص كه مؤمنين اپوس دئي، مدام از مهرباني و عطوفت و بخشايش پروردگار ميگويند، اما حقيقت چيز ديگريست
ماهيت اپوس دئي، تحقير نفس است. پيروان اپوس دئي معتقدند تا زمانيكه نفس انسان به ذلت و خواري دچار نشود نميتواند خود را به طور كامل در خدمت خدا قرار دهد. اينان يكي از بهترين راه هاي تحقير نفس را تحمل درد ميدانند، تا جاييكه زمزمه ها و وردهاي بسياري در زيبا و خوب و خوشايند خواندن "درد" بر لب دارند.1
اما با وجوديكه مومنين اين آيين، هدف رستگاري خلق و خدمت به خدا را در سر دارند و ظاهراً تنها به خود آسيب ميرسانند، پس علت خطرناك بودنشان چيست؟
پيروان اپوس دئي تحمل درد را يكي از راه هاي نايل شدن به بخشايش خدا ميدانند و از آنجاييكه ساير انسانهاي كره زمين به اختيار خود دردي تحمل نميكنند، پس تنها و تنها پيروان اپوس دئي هستند كه ميتوانند به آمرزيده شدن گناهانشان اميدوار باشند و اين يعني تضمين براي بخشيده شدن گناه و اين انگيزه ايست براي ارتكاب جنايت به اميد بخشايش. اپوس دئي در ضمير ناخودآگاه پيروانش چنين حك ميكند كه جنايت كن، ظلم كن و اصلاً هر كاري كه خواستي بكن! به شرطي كه گناه آن را با تحمل درد (شلاق زدن و ميخ بر بدن فرو كردن و به خود زنجير بستن و شكنجه و شكنجه) محو كني!1
فرقه ديگري نيز هست كه از نظر تحمل درد با اپوس دئي هم عقيده است، اما به جاي دردهاي جسمي و دنيوي، تحمل درد و عذاب روحي را ملاك بخشايش ميداند. پيروان اين فرقه همواره مغموم و گريانند، هميشه خود را خوار و ذليل نيروهاي برتر ميدانند و در تمام مناسك و مناجاتشات روح بدبختي و تحقير نفس، به روشني آشكار است. برخي از معتقدين سرسخت تر اين فرقه كار را به جايي رسانده اند كه حتي جشنها و رسمهاي شادي و سرورشان نيز آميخته با ناله و زاريست. عجب! چه آيين آشنايي! انگار چنين پيرواني را خوب ميشناسيد! همينطور است! اين فرقه چيزي نيست جز اسلام!1
پيروان اسلام نيز مانند اپوس دئي بسيار خطرناكند و حاضرند به پشتوانه رنج و عذابي روحي كه در طول عمر بر خود هموار كرده اند و چشم داشت به بخشايش و لطف و رحمت خدا، دست به هر جنايتي بزنند، بگيرند، ببندند، شكنجه كنند، بدرند و بسوزند و بكشند، كاري كه سالهاست ميكنند