بي خود

Sunday, January 22, 2006

جو گرفتگي

يكي از ويژگيهاي تا حدودي منحصر به فرد ما ايرانيان سلحشور و جان بركف خاصيت جو گرفتنمان است. هميشه حاضر و آماده ايم تا با توجه به شرايط موجود سريع يكي از جوها را از آستيمان دربياوريم. جو از خودگذشتگي، جو شجاعت، جو با اخلاق بودن، جو آدم حسابي بودن، جو با سوادي، جو ميهن پرستي (با وطن دوستي فرق ميكند!) منتظريم تا يك ميكروفون بگيرند جلوي دهانمان. آنچنان جو مطلع بودن ميگيردمان كه گزارشگر هر سوالي كه بپرسد فرق زيادي برايمان ندارد، تمام و كمال توضيح ميدهيم و تازه مثال هم ميآوريم و جالبتر اينكه براي جوانان پيغام اخلاقي هم صادر ميكنيم (نخنديد خودتان هم همينطوريد!) يكي از اين جوها كه معلوم نيست از كجا پيدايش شده است جو فرهنگ غني و عرق ملي داشتن است. يادتان است سر نام خليج عربي چه قشقرقي به راه انداختيد. چه ايميلهايي كه در مذمت اين كردار عربمندانه به دستم نرسيد و چه رگهاي گردني كه در دفاع از خليج هميشه فارس (خودش نه،نامش) ورنقلمبيد. طرز و سطح فكر عبدالقادر بلوچ را بسيار ميپسندم كه در يكي از طنزهايش گفته است ما ايرانيها كه از تغيير يك و تنها يك اسم فارسي به عربي چنين برآشفتيم پس چرا در كشور هفتاد ميليونيمان نام هشتاد ميليون از هموطنانمان عربي است و هرگز هم ناراحت نميشويم. برآشفتن از اين حركت (عمدي يا سهوي) درصورتي مفيد است كه موجب شود به خودمان آييم نه اينكه پس از برطرف شدن جو ميهن پرستي دوباره كاسه داغتر از آش شويم و سنگ اجداد عربها را به سينه بزنيم
همه آنها كه از بازگرداندن نام خليج فارس شادمان و مسرور شدند (كه من هم شدم) آيا از ديدن فقر و فلاكت هموطنانشان در همان خليج فارس ناراحت نميشوند وقتي تنها چند كيلومتر آنورتر عربها در ناز و نعمت غرق شده اند. بسيار مشتاقم كه نام خليج فارس به نام خليج هميشه عرب تغيير كند ولي به ازاي آن تنها بخشي از رفاه عربهاي آنور آب نصيب هموطنان عرب و غيرعرب رنجديده و استعمار زده ام شود
اين قضيه جو گرفتگي را براي اين گفتم تا مقدمه اي شود براي حرف ديگري كه هم بحث عوض شد و هم من يادم رفت حرف اصلي چه بود
اگر اين شعر هادي را تاكنون نخوانده ايد، زودتر اين كار را بكنيد!
بايد به نوشتن بدون علامت تعجب و پرانتز و سه نقطه و نقطه آخر عادت كنم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home